آثار مکتوب و نوشتاری برجای مانده حدود کمتر از۳۰۰۰سال قدمت دارند و از بسیاری از مسایل و حوادث دورهی تمدن ایلامیها، مادها، آشوریها، دراویدیان و پیشدادیان و تاقبل از حکومت پارسها اطلاع دقیق و روشنی وجود ندارد و این دوره از زندگی ساکنان منطقه هنوز در پردهای از ابهام وجود دارد.
تنها در دورهی امپراتوری قدرتمند و پهناور پارس استکه خلیج فارس شهرت بین المللی مییابد. پژوهشگرانیکه در خصوص نام خلیج فارس تحقیق نمودهاند؛ متفق القول هستند که نام خلیج فارس در تمام قرون و بهویژه در ۲۵۰۰ سال گذشته نامی یگانه، بین المللی و بدون معارض بوده است و در خاورمیانه بر روی کمتر نامی در ادوار مختلف تاریخی چنین اتفاق و یگانگی در میان همهی نویسندگان و مورخان وجود داشته است.
در این راستا کتب و مقالات ارزشمندی از سوی پژوهشگران ارایه شده است بسیاری از آنها سرگذشت خلیج فارس و توصیفهاییکه در کتب و نوشتههای قبل و بعد از میلاد مکتوب شده است و حتی بعضا" نقشههای تاریخی آن را از ابتدای تاریخ گرد آوری و ارایه نمودهاند.
کتاب سر آرنولد ویلسن Sir Arnold Wilson که در سال ۱۹۲۸ به نام خلیج فارس( Persian Gulf ) به چاپ رسیده یک نمونه ار این کتب ارزشمند است.
وی ضمن نقد سابقهی تاریخی و جغرافیایی خلیج فارس و بیان توصیفهای نویسندگان معرب زمین مشاهدات خود را نیز بیان نموده و نوشته است" هیچ آبراهی چه در گذشته و چه در حال حاضر برای زمین شناسان، باستان شناسان، تاریخ دانان، جغرافیدانان، بازرگانان، سیاستمداران و سیاحان و دانش پژوهان اهمیتی بیشتر از خلیج فارس نداشته است این آبراهکه فلات ایران را از شبه جزیره عربستان جدا میکند از هزاره قبل از میلادتا کنون از هویت پارسی و ایرانی برخوردار است."
در میان نویسندگان غربی که در مورد نام خلیج فارس تحقیق کردهاند رسالهی پژوهشــــــــــی سی ادموند بوسورثC .Edmund Bosworth نیر از اهمیت برخوردار است. وی مطالبی را از ۲۰ مورخ وسیاح یونانی و اروپایی، ازسردار یونانی نیارکوس( ۳۲۵-۲۴ ق.م) گرفته تا پریدیکس ( ۱۸۷۶ )، در مورد توصیف خلیج فارس بیان نموده است.
از آنجا که اسناد و تاریخ مکتوب ایران قبل از اسلام از میان رفته است مدارک مستند پارسی کمی وجود دارد ولی تاریخ شفاهی آن دوران که سینه به سینه نقل شده و فردوسی( ۳۲۹- ۴۱۱ قمری) آنها را تحت عنوان "شاهنامه یا نامه باستان" به شعر در آورده نشان میدهد که ایرانیان تمامی آبهای خلیج فارس و عمان و دریای عرب امروزی را دریای پارس و اقیانوس هند را " آریاتراس " میگفتهاند.
علاوه بر مورخان و سیاحان یونانی و رومیکه وی از آنها نقل قول نموده است؛ میتوان حداقل به ۲۰۰ نفر مورخان و سیاحان سرشناس کشورهای اسلامی و عربی قرون گذشته نیز که در توصیف خلیج فارس و نامگذاری آن بهطور مستقیم و یا ضمنی توضیحاتی دارند اشاره نمود.
در کتاب مجموعهی مقالات خلیج فارس ارایه شده در سمینارهای سالهای قبل از انقلاب اسلامی، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی چاپ ۱۳۶۹. دکتر جواد مشکور در مبحث نام خلیج فارس ، جملات و توصیفهای ۴۷ نویسندهی قرون گذشته را دربارهی وجه تسمیهی خلیج فارس آورده است.
نویسندهی مصری بنام احمد میرزا نیز در کتاب عربی خود بهنام "خلیج الفارسی عبر التاریخ" جملات و توصیفهای ۲۰ نویسندهی عرب قرون گذشته را در بارهی وجه تسمیهی خلیج فارس آورده است.
درکتاب" نام خلیج فارس برپایهی اسناد تاریخی و نقشههای جغرافیایی" تالیف ایرج افشار سیستانی نیز مطالب و توصیفهای بیشتر از ۵۰ نویسندهی اروپایی، عربی و اسلامی و ایرانی سدههای گذشته دربارهی نام خلیج فارس آورده شده است .
این مورخان همگی در کتب خود عبارتهای ذیل را در وجهی تسمیه و علت نام گذاری خلیج فارس به این نام ارائه نمودهاند."این دریا که از سند و کرمان تا فارس ادامه دارد و به جناوه، مهروبان، سیراف و عبادان( آبادان) ختم میشود؛ در میان همهی سرزمینها با نام فارس خوانده میشود زیرا مملکت فارس از همهی کشورها آبادتر، پیشرفتهتر بوده و پادشاهان آن همه کرانههای دور و نزدیک این دریا را تحت کنترل خود دارند. به روزگار گذشته پادشاهان پارس بزرگتر و قویتر بودهاند و هم در این روزگار مردمان پارس بر همهی کرانههای این دریا مستولی اند".
این عبارتها در دهها کتاب تاریخی وجود دارد. برای نمونه میتوان در صفحهی ۳۰ البلدان ابن فقیه و صفحات ۵ ، ۳۵ و ۱۰۹ کتاب مسالک و ممالک استخری و ص ۹۴۱ صوره الارض ابن حوقل مشاهده نمود که با مختصر تغییر عینا نقل کردیم.
در کتاب البلدان وتاریخ یعقوبی ص ۲۲۴ به دریای پارس اشاره و نوشته است :" برای سفر به چین از راه خوارزم و تبت روند و اگر از را دریا روی باید از ۷ دریا بگذری اول دریای پارس است که باید از سیراف بر کشتی نشست و آخرش راس جمحمه است".
همهی تاریخنویسان و جغرافیدانان از خلیج فارس تقریبا" توصیفات کم و بیش مشابهی دارند. آنها عموما" حدود بحر پارس را شامل دریای عرب امروزی، عمان تا سند میدانند و مملکت پارس را نیز از ترکیه امروزی تا شام، مصر، بخشی از هندوستان، کابلستان، تخارستان، ماوراءالنهر و عدن ذکر کرده اند.
بسیاری از آنها همچنین مردمان ظهار(ظفار و اومان) ، بحرین و عدن را فارس نامیدهاند. حتی ابن بطوطه( ۱۳۰۴-۱۳۷۷م) در سفرهای خود در تمام مناطق مذکور با زبان فارسی با مردمان این مناطق صحبت میکرده است.
همهی مورخان مورد مطالعهی ما بر این باورند که اولین حکومت مقتدر در سواحل این پهنهی آبی را پارسها در سالهای ۵۵۹ تا ۳۳۰ قبل از میلاد بر پا نمودند و حاکمیت امپراتوری پارس برتمام منطقهی خاورمیانه و بهویژه تمام خلیج فارس و شبه جزیره عربی تا ظهور اسلام ادامه یافتهو دریانوردان و تجار ایرانی در سراسر حلیج فارس، دریای سرخ و اقیانوس هند حضور فعالی داشتند و از آنجا که پارسها قوم اصلی و اکثریت ساکنان سواحل سراسر خلیج فارس را تشکیل میدادند؛ بسیار طبیعی بوده استکه از اولین سیاحانیکه کتاب برجای مانده مانند فیثاغورس ۶۰۸ - ۵۰۹ قبل از میلاد تا جهانگردانی مانند استانلی و اسپیک و جهانگردان معاصر که خلیج فارس را پیموده و یا از این پهنهی آبی یاد کردهاند همگی آنرا با پسوند پارس توصیف کردهاند.
بدیهی استکه این نام گذاری در دورههای بعد نیز به اتفاق کلمهی مقبول و محفوظ مانده است. به همین دلیل بود که نام خلیج فارس بهطور گستردهای در متون مدون و نقشههای آن دوران رایج گردید.
از سنگ نوشتهها، مکتوبات و نقشههای کهن دوران باستان مانند سنگ نوشتهی داریوش امپراتور پارسیکه در باستان شناسیهای تل المسخوتب مصر مربوط به سالهای قرن پنجم قبل از میلاد بهدست آمده است؛ لوحههای آشوری ، بابلی و نیارکوس( ۳۲۵ قبل از میلاد) تا هرودوت Herodotus (۴۲۰-۴۸۶ ق م) ،کیبقرس کوتوئیس رونوس، بطلیموس، فلیویوس آریانوس، بلوتحه جغرافیدان مصری (۹۰قبل از میلاد) ، ابن فقیه، ابن رسته، فردوسی و بزرگ ابن شهریار رامهرمزی تا دوران معاصر همه جا سفر نامهنویسان، سیاحان، جغرافیدانان و نقشه نگارانی که از سراسر جهان اعم از یونانی، رومی، چینی، هندی، ژاپنی و اروپاییان به منطقه سفر نمودهاند؛ خلیج فارس را با نام اصلی و نامهای منصوب به سرزمین ایران توصیف نمودهاند.